کد مطلب:149354 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:116

جنبه ی توحیدی و عرفانی حادثه ی کربلا
من امشب جنبه هایی از حادثه ی كربلا را تا اندازه ای كه بتوانم، برای شما عرض می كنم. برای نشان دادن جنبه توحیدی و عرفانی، جنبه ی پاكباختگی در راه خدا ماسوای خدا را هیچ انگاشتن، شاید همان دو جمله ی ابا عبدالله در اولین خطبه هایی كه انشاء فرمود (یعنی خطبه ای كه در مكه ایراد كرد) كافی باشد. سخنش این بود: «رضی الله و الله رضانا اهل البیت» [1] ما اهل بیت از خودمان پسند نداریم؛ ما آنچه را كه می پسندیم كه خدا برای ما پسندیده باشد. هر راهی را كه خدا برای ما معین كرده است، ما همان راه را می پسندیم. امام باقر علیه السلام به عیادت جابر می رود، احوال او را می پرسد. امام باقر جوان است و جابر از اصحاب و پیغمبر و پیرمرد است. جابر عرض می كند، یابن رسول الله! در حالی هستم كه فقر را بر غنا، بیماری را بر سلامت، و مردن را بر زنده ماندن ترجیح می دهم. امام علیه السلام فرمود: ما اهل بیت این طور نیستیم، ما از خودمان پسندی نداریم، ما هر طوری كه خدا مصلحت بداند همان برایمان خوب است.

در آخرین جمله های ابا عبدالله باز می بینیم انعكاس همین مفاهیم هست. به تعبیر مرحوم آیتی - استنتاج خیلی لطیفی است - این جنگ یا یك تیر آغاز شد و با یك تیر پایان پذیرفت. در روز عاشورا اولین تیر را عمرسعد پرتاب كرد و بعد گفت: به امیر


خبر بدهید كه اولین تیرانداز كه به طرف حسین تیر پرتاب كرد من بودم. بعد از آن بود كه جنگ شروع شد (امام حسین اصحابش را از اینكه آغازگر جنگ باشند نهی فرموده بود). با یك تیر هم جنگ خاتمه پیدا كرد. ابا عبدالله سوار اسب بودند و خیلی خسته و جراحات زیاد برداشته بودند و تقریبا تواناییهایشان رو به پایان بود. تیری می آید و بر سینه ی حضرت می نشیند و ابا عبدالله از روی اسب به روی زمین می افتد و در همان حال می فرماید: «رضا بقضائك و تسلیما لامرك، لا معبود سواك، یا غیاث المستغیثین» [2] .

امام صادق فرمود: سوره «و الفجر» را در نوافل و فرایض خودتان بخوانید كه سوره ی جدم حسین بن علی است. عرض كردند: به چه مناسبتی سوره ی جد شماست؟ فرمود: آن آیات آخر سوره ی «و الفجر» مصداقش حسین است، آنجا كه می فرماید: «یا ایتها النفس المطمئنة. ارجعی الی ربك راضیة مرضیة. فادخلی فی عبادی. و ادخلی جنتی» [3] شما ببینید شب عاشورای حسینی به چه حالی می گذرد. این شب را ابا عبدالله چقدر برای خودش نگه داشت، برای استغفار، برای دعا، برای مناجات، برای راز و نیاز با پروردگار خودش. نماز روز عاشورا را ببینید كه در جنبه های توحیدی و عبودیت و ربوبیت و جنبه های عرفانی، مطلب چقدر اوج می گیرد!

مكرر عرض كرده ایم كه برخی از اصحاب و همه ی اهل بیت و خود ابا عبدالله، بعد از ظهر عاشورا شهید شدند. مردی به نام ابو الصائدی می آید خدمت امام حسین علیه السلام عرض می كند: یابن رسول الله! وقت نماز است، ما آرزو داریم آخرین نمازمان را با شما به جماعت بخوانیم. ببینید چه نمازی بود! نماز، آن نماز بود كه تیر مثل باران می آمد ولی حسین و اصحابش غرق در حالت خودشان بودند: «الله اكبر، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله رب العالمین...». یك فرنگی می گوید: چه نماز شكوفایی خواند حسین بن علی! نمازی كه دنیا نظیر آن را سراغ ندارد. صورت مقدسش را روی خاك داغ می گذارد و می گوید: «بسم الله و بالله علی ملة رسول الله» [4] از این بعد كه نگاه می كنیم، می بینیم نهضت حسینی نهضتی است عرفانی، [خالص لله]، فقط و فقط حسین است و خدای خودش، گویی چیز دیگری در كار نیست.



[1] بحارالانوار، ج 44 / ص 367.

[2] نظير اين عبارت در مقتل مقرم، ص 357 و قمقام زخار ص 262 آمده است.

[3] فجر / 30 - 27.

[4] بحارالانوار، ج 45 / ص 53.